اجاره نشین های دیوانه
پسرک از زیر سقف کج اجاره ای بیرون آمد، لبه ی حوض وسط حیاط نشست، دور تا دور حیاط اتاق و ایوان هایی قدیمی و نمور با مستاجرانی کنجکاو، خیره به او...
رفیقش خمیازه ای کشید و به خودش کشو قوسی داد و آمد نزدیک حوض..
پسرک گفت ؛ سلام
روزت بخیر. ببین یه چیزایی هست ک میبایست بی رو در وایسی بهت بگم.. من هنوز خیال میکنم که تو از دیوار مردم بالا میری شبانه و هنوزم نمک کور و بی شناقی.... اما باید یه سری راهنمایی ها کنمت واسه آینده ات خوبه رفیق...
آروم بخند، آروم برو سمت خوشبختی ، آروم و یواش در اوج خوشبختی ذوق کن ، و زیاده روی نکن، چون این روزگار _ دو تا چشم و دو تا گوش داره که توی هر کوچه پس کوچه ای و هر خونه ای پنهان شده ، پس از من بهت نصیحت : این زمین و آسمون ، گوش و چشم های شخصی حسود و دغلباز و بی وفا به نام جنابِ روزگار هستن. براش خبرچینی میکنن و اگه بلند بخندی، به تیر غیب روزگار دچار میشی. پس یادت نره ، در یک روز عادی ، دیر یا زود، جلوت رو خواهد گرفت. تا باهاش بازی کنی. از هفت تا بازی صعب العبورش فقط کافیه یکیش قرعه به نامت بیفته، تا یهو چنان ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به یکی کنن و برعلیه تو بپیچَن توی بازی که نگوووو و نپرس.... ببین تو تصور کن که خوشبختی مث موشه و خودت گربه.... و به چنگش بیار
مثال خوبی نبود خودم فهمیدم
ببین از دستم ناراحت نشو، ولی من هنوز به پاک بودنِ نگاهت شک دارم، و وقتی به تحویل سال و غیب شدن ماهی های گلی،و قرمز از روی هفت سین فکر میکنم بیشتر از پیش ، بهت شک میکنم راستش بهت شک دارم، کم نه بلکه، خیلی زیاد...
ضمنا ، یادت باشه اولش به نفع تو آوانس میده تا خیال کنی پیروز شدی و یهو به وقتش چنان از عرش به فرش کوبیده میشی که توی هیچ کابوسی نظیرش نیست.
سعی کن کمتر بهش گل بزنی ، چون وقتی توی اوانسه ، تو قد میکشی ، تا عرش کبریا میرسی ، اما یه لحظه از اون اسمون هفتم به زیر پات نیگاه کن... چه میبینی؟ حالا این همه راه رو بی صدا در سکوت ، محو سقوط بی پناه میزنی دستو پا.... هرچه بیشتر بری بالا سقوطت سنگین تره ، البته وضع تو بهتر از منه. چون مثل گربه ی مرتضی علی هستی، و از هر طرفی پرتت کنن اسمون ، باز روی دو دست و پا می ای پایین ... خخخخ البته اینو شوخی کردم ، یه وقت ناراحت نشی..
نکته ؛
روی مفهوم شنیده هات و ضرب المثل هات هیچ حسابی باز نکن. چون فرهنگ لغت حریفت خیلی باهات فرق داره و دلخوش کردن به ضرب المثل های امیدوار کننده سبب تحقیرت میشه وقتی همگی پوچ در بیادش.
مثلا
من خیلی دردم گرفت وقتی که دیدم بالاتر از سیاهی هم کلی رنگ سیاه تر هست که تا مرز رسوایی منو بدرقه میکنن
یا که مثلا
سر علم ریاضیاتت هیچ حسابی باز نکن
چون وقتش برسه بهت میفهمونه که از دیدگاهه روزگار، دو دو تا نمیشه چهار تا
اگر به نفع تو باشه دو ضربدر دو نهایتن میشه سه
اگر واسه اون باشه که دو ضربدر دو میشه پنج تا
اگر هم بگی قبول نیست ، کی گفته ؟
اون میگه من گفتم ، چون زورم زیاده
و خب من و تو و امثالهم که عمرا زورمون بهش نمیرسه
ولی نترس
ببین بجنگ 
جان شرفت بجنگ کم نیار
شاید ببازی ولی شرافتمندانه زندگی کردی و یک برنده ای از نظر من .
بعدشم هرگز فراموشت نشه که تو یه امتیاز داری اونم ، آین هست که تو رو داخل هر خونه ای را میدن و راحت میتونی همه جا سرو گوش آب بدی و اللخصوص تو چهره ای معصوم داری و مخصوصا چشمات ، راحت همه رو نرم میکنه تا بهت محبت کنن
در ضمن یادت باشه که ؛
شکست
فقط واسه ادمای جیگر داری هست که زمانی واسه هدفشون جنگیدن و چیزهایی بدست آوردند و در ادامه به هر دلیلی دوباره از دست دادن
پس باز دمشون گرم که تونستن زمانی دو قدم اوج بگیرن ، خب گیریم روزگار بال و پرشون رو چید و از بالا افتادن زمین اینکه غم نداره بهتر از اونایی هست که مث ترسو ها توی سایه پنهان شدن و از هرچی و هر کی ترسیدن و سینه خیز پیشروی زمینی کردن ...
خخخ در عوض منو تو پریدیم و اوج گرفتی
در ضمن تو خیلی وسواسی هستی، از صبح تا شب داری خودتو لیس میزنی و تمیز میکنی ، با تو هستمااا هیچ حواست با منه؟ داری گوش میدی یا که با دُم خودت بازی میکنی ؟! اهاای با تو هستماااا اهاای آپوچی جانه هیچ گوش دادی به حرفام؟
___ پیرزن صاحبخانه با قدمهای لنگ لنگان پیش می آید و میپرسد از مستاجر اتاق بغلی که ؛ پسرک دیوانه شده،؟ با خودش حرف میزنه؟
خدیجه خانم کمر کشدار دامن بلند و چین دارش را دو دستی بالا کشید و نگاهی سوی حوضچه انداخت و گفت؛ نه به گمونم داره با آپوچی جانه، حرف میزنه
خاتون دست به عصا پیش آمد و یک دستش را به ستون چوبی ایوان عمود کرد و سر و گوشی آب داد و پرسید ؛ چی؟ آپوچی جانه؟ آپوچی جانه دیگه چه خریه؟ آپوچی جانه کیه؟ من اتاق کوچیکه رو فقط به یه دانشجوی پسر اجاره دادم ، و توی قولنامه اش اسمی از همخونه و یا رفیق و همخونه نیومده
خدیجه خانم خندید و گفت ؛
آپوچی جانه که آدم نیست ، بلکه گربه هستش.
